
جهان نیوز – مالک شریعتی:ابتدا کردن به نصیحت، مشی ثابت رهبر حکیم انقلاب اسلامی در تمام مواردی بوده است که اصلاح یک خطا را ضروری دانسته اند. ایشان در بیانات اخیرشان در دیدار مردم آذربایجان با اشاره به ماجرای ناگوار جلسه استیضاح وزیر کار فرمودند: «بنده فعلا نصیحت می کنم… توقع بنده از مسئولین این […]
جهان نیوز – مالک شریعتی:
ابتدا کردن به نصیحت، مشی ثابت رهبر حکیم انقلاب
اسلامی در تمام مواردی بوده است که اصلاح یک خطا را ضروری دانسته اند. ایشان در
بیانات اخیرشان در دیدار مردم آذربایجان با اشاره به ماجرای ناگوار جلسه استیضاح
وزیر کار فرمودند: «بنده فعلا نصیحت می کنم… توقع بنده از مسئولین این است که
حالا که رفتار دشمن شدت پیدا کرده است، شما هم رفاقتهاتان را با هم شدت بدهید و
بیشتر با هم باشید. تقوا، تقوا، تقوا، صبر، میدان ندادن به احساسات سرکش، ملاحظهى
مصالح کشور، متمرکز کردن همهى توان و نیرو براى حل مشکلات مردم و مشکلات کشور؛ این
توقع ماست. امیدواریم انشاءاللَّه این نصیحتِ خیرخواهانه و مشفقانه مورد توجه
مسئولین محترم، بخصوص مسئولین بالا قرار بگیرد».
ایشان پیش از این هم بارها
این شیوه را در پیش گرفته و دیگران را هم به آن توصیه کردهاند و نشان دادهاند که
تا وقتی لازم نباشد، تذکر به مسئولان را علنی نمیکنند، اما وقتی فایده نکند و
اختلافات علنی شود بهناچار آن را با مردم در میان خواهند گذاشت.
از جمله
مهمترین بیانات ایشان در تبیین ضرورت نصیحت و صبر در ابتدای امر اصلاح خطا و
اشتباه، خطبههای نماز جمعه ایشان در تاریخ ۲۰ شهریور ۸۸ (در بحبوحه فتنه) است که
این شیوه را یکی از اصول اساسی سلوک سیاسی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) دانسته و
درواقع در برابر تقاضای برخی افراد برای برخورد تند اولیه با سران فتنه استدلال
کردهاند: «یک جا در اول خلافت، یک عدهای آمدند دور امیرالمؤمنین – اشاره
میکردند به بعضی – آقا! تکلیف اینها را یکسره کن. اصرار میکردند. امیرالمؤمنین
در جواب، اینها را نصیحت به صبر کرد و از جمله چیزهائی که فرمود، این بود:
… صبر کنید تا امیرالمؤمنین با حکمت کار خود را انجام بدهد… بگذارید با سماح،
با ملاطفت، با ملایمت، حق ذیحق را بگیریم، احقاق حق بکنیم… تا میتوانیم با
تسامح، با سماح، با خوشرفتاری، حق را به حقدار برگردانیم، احقاق حق بکنیم. اگر
دیدیم چارهای نماند، زیر بار حق نمیروند، آن وقت «آخر الدواء الکی» این یک
مثل معروف عربی است؛ « آخر الدواء الکی»؛ یعنی آخرین چاره را دیگر با قاطعیت انجام
میدهیم. تا آنجایی که ممکن است، با دارو و مرهمگذاری عمل میکنیم برای اینکه
این زخم را علاج کنیم و شفا بدهیم؛ مرهم میگذاریم؛ وقتی نشد، آخر کار داغ میکنیم؛
چارهای نیست.»
ایشان در جای دیگر خطبه اول خود به ماجرای جنگ جمل و سعی
حضرت علی (علیهالسلام) در هدایت آنها اشاره نمودند: «امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
فرمود: من صبر خواهم کرد. اما تا کی؟ تا آن وقتی که ببینم حرکت اینها دارد بین شما
مسلمانها شکاف ایجاد میکند، اختلاف ایجاد میکند، برادران را در مقابل هم قرار
میدهد، آن وقت وارد عمل خواهم شد و فتنه را علاج خواهم کرد؛ تا آن وقتی که ممکن
است، صبر میکنم و با نصیحت رفتار میکنم.»
به همین دلیل هم بود که مقام
معظم رهبری در ماجرای فتنه ۸۸ ابتدا از در نصیحت با موسوی و کروبی وارد شدند، آنها
را از عناصر درونی نظام و دارای سابقه رفاقت با خود برشمردند و هشدار دادند که
مراقبت کنند که کار بهجایی نرسد که ماجرا از کنترل آنها هم خارج شود. البته
متأسفانه آنها توجه نکردند و کار به حمایت صریح دشمنان از آنها رسید.
رهبر معظم انقلاب در ادامه این خطبه کلیدی و مهم به ویژگی دیگر مشی سیاسی
حضرت علی (علیهالسلام) در تفاوتگذاری نوع برخورد با جریانهای مختلف معارض خود
میپردازند: «آنجایی که کسانی بخواهند با ظواهر دینی کار بکنند و پیش بروند،
امیرالمؤمنین میایستاد؛ حالا چه معاویه بود، چه خوارج بود؛ تفاوتی نمیکرد.
اما درعینحال یک جور با اینها برخورد نمیکرد. ایستادگی بود، اما نصیحت
امیرالمؤمنین و رفتار خود او همیشه این بود… آن کسی که دنبال حق هست، منتها
اشتباه میکند – دنبال حق است؛ از روی جهالت، از روی قشریگری خطا میکند،
اشتباه میکند – او مثل کسی نیست که دنبال باطل میرود و به باطل میرسد؛ اینها یک
جور نیستند.»
این بخش از بیانات رهبری هم بسیار کلیدی است و بیشتر بهکار
کسانی میآید که قطببندی، درست میکنند و همه را به یک چوب میرانند؛ کسانی که خود
را جریان برتر نامیده و سایرین را کنار هم قرار میدهند. کاری که حلقه انحرافی
انجام میدهد و دوقطبی موافقان و مخالفان سرحلقه خود را تشکیل میدهد، نیز از همین
سنخ است.
رهبر حکیم انقلاب در خطبه دوم نمازجمعه فوق، بحث را عینیتر کرده
و به حوادث روز میپردازند و جالب است که مخاطب نصیحت خویش (فتنهگران) را هنوز
داخل نظام تعریف میکنند: «بهعنوان بیان حقائق و نصایح، عرایضی را عرض میکنیم…
این کسانی که مخاطباند، البته کسانی هستند که تاکنون در درون نظام اسلامی تعریف
شدهاند؛ شخصیتهای درون نظاماند، جزو نظاماند، که انشاءالله در آینده
هم همه در درون نظام باشند و برای این نظام کار و تلاش کنند.»
رهبر معظم
انقلاب در ادامه انشعابات مختلف در تاریخ انقلاب اسلامی ایران را به سه دسته
«اختلاف در عقاید»، «اختلاف در منافع» و «اختلاف در سلایق» تقسیم نموده و برخی را
برای انقلاب خسارتبار و بعضی دیگر را بهدلیل هشیاری مردم و آگاهی نخبگان بیاثر
ارزیابی میکنند و مشی سیاسی امام راحل (رحمتاللهعلیه) را نیز دقیقا منطبق با مشی
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میدانند و درباره اختلاف گروه اول در مبانی و عقاید
با امام اینگونه میفرمایند: «امام… اول با مدارا، با نصیحت؛ لیکن آن وقتی که
اقتضا کرد، برخورد کرد. یک گروه مربوط به دولت موقت بودند و مشکلات آنها بود، یک
گروه آن کسانی بودند که علیه لایحه قصاص آن حرکت را انجام دادند، یک گروه حتی
کار را به ترور و درگیریهای خیابانی کشیدند؛ با هر کدام از اینها امام یک
نحوی برخورد کرد. در سطوح بالای حکومت هم بود؛ نخستوزیر بود، رئیسجمهور بود،
حتی بعدها در اواخر عمر امام در سطوح بالاتر از رئیسجمهور هم بود. امام با کسانی
که احساس کردند نمیشود با اینها بیش از آن مدارا کرد، برخورد کردند. همه هم سوابق
انقلابی داشتند، سوابق مذهبی داشتند، خیلیشان هم در سطوح بالا بودند… بعضی
واقعا با امام درافتادند و مدارای امام را ندیده گرفتند. امام به همین گروهک
منافقین پیغام دادند که اگر شما به حق عمل کنید، اگر دست از این کارهای خلاف
بردارید، خود من میآیم سراغ شما؛ یعنی امام تا این حد با اینها مدارا کردند و
حرف زدند. خوب، وقتی احساس خطر شد؛ به خصوص آن وقتی که مسئله، مسئلهی
رسوخدادن مبانی غلط در کالبد نظام و انقلاب است، این دیگر مثل سمِ مهلک است. آن
وقت امام رعایت نکردند، مدارا نکردند، برخورد کردند.»
ایشان مشی امام درباره
دسته دوم را هم زمانی که به درگیری با نظام منجر شوند، از نوع تقابل و دشمنی دانسته
و البته آن را از «دگراندیشی» چه سیاسی و چه مذهبی ـ که با نظام معارضهای ندارد ـ
متفاوت میدانند و درباره دسته سوم هم اختلاف سلایق را نهتنها مضر نمیدانند که
نافع هم میخوانند، بهشرطیکه در چهارچوب اصول باشد: «باید در چهارچوب اصول باشد.
اصول انقلاب امور سلیقهای نیست که هر که از یک گوشهای در بیاید، سنگ اصول
را به سینه بزند؛ بعد که سراغ این اصول میرویم، میبینیم بیگانه از
انقلاب است. اصول انقلاب، اسلام است؛ قانون اساسی است؛ رهنمودهای امام است؛
وصیتنامه امام است؛ سیاستهای کلی نظام است که در قانون اساسی معین شده است…
در این چهارچوب، اختلافنظر، اختلاف ممشا، اختلاف سلیقه عیب نیست، که حسن است؛ مضر
نیست، که مفید و نافع است. این یک مطلب است که در میدان معارضات اینچنینی، نظام با
هیچکس برخورد نمیکند. آنجایی که افراد در چهارچوب اصول رفتار کنند، دنبال خشونت
نروند، درصدد برهمزدن امنیت جامعه نباشند، آسایش جامعه را نخواهند بههم بزنند
نظام هیچگونه مسئلهای ندارد. مخالفینی هستند، نظراتی دارند، نظرات خودشان را
بیان میکنند؛ نظام برخورد نمیکند. بنای نظام در اینجا، جذب حداکثری و دفع حداقلی
است.»
از مجموعه این نکات چنین استفاده میشود که مشی رهبری معظم انقلاب، در
ماجرای اخیر دارای مراحل پنجگانه ذیل بوده و اگر خدای ناکرده ضرورت پیدا کند،
بهترتیب از مرحله سوم دنبال خواهد شد و البته در همه این مسیر اجازه سوءاستفاده به
بدخواهان نظام را نیز نخواهند داد:
۱٫ نصیحت و تذکر پنهانی و غیرعلنی (این
مرحله نتیجهبخش نبوده و لذا تذکر علنی شد)؛
۲٫ نصیحت و تذکر علنی به مسئولان
(سخنرانی ۲۸ بهمن ۹۱)؛
۳٫ در صورت تکرار و اصرار بر ادامه اختلافافکنی برخی
مسئولان: تداوم نصایح ـ البته غلیظتر ـ و تلاش رهبری برای نگهداشتن خطاکار در
چهارچوب اصول نظام و در مرحله اختلاف سلیقه به دور از خشونت و برهمزدن آرامش
جامعه؛
۴٫ در صورت تداوم خطا و رسیدن به مرحله تضاد منافع با نظام: تلاش برای
مرهمگذاری و اصلاح با خوشرفتاری و تسامح و ادامه نصیحت و اتمام حجت؛
۵٫ و اگر
کار بهجایی برسد که اختلاف، مبنایی شود، بخواهد بین مردم شکاف ایجاد کند و برادران
را در مقابل هم قرار دهد، آن وقت است که رهبری وارد عمل خواهد شد و فتنه جدید را
علاج خواهد کرد. همچنآنکه ایشان میفرماید: «وقتی که این مدارا اثر نکند، آن وقت
جای قاطعیت علوی است؛ جائی است که امیرالمؤمنین نشان میدهد که با کسانی مثل خوارج،
آن جور رفتار میکند که خودش فرمود: «انا فقأت عین الفتنه» چشم فتنه را من درآوردم.
و کسی دیگر غیر از علی نمیتوانست – بهگفته خود آن بزرگوار در
نهجالبلاغه – این کار را بکند.» و کسی جز علی زمان هم نمیتواند چشم فتنههای
آینده را در بیاورد.
چنین مباد!
منبع:پنجره
نویسنده: مالک شریعتی